پسربلاو دختر طلا

آخرین افطاری سال 1391

امروز اومدم تا اخرین عکسها رو از افطاری ماه رمضون سال 1391 رو براتون بگذارم و از شیطونی های سارا خانوم بگم که همه تو رستوران خاله سوری مونده بودن که واقعا سارا دختری که این کارها رو میکنی یا پسر ؟ خانومی شما مدااااااااااااااااام از لبه تخت ها بالا میرفتی و خودت روپرت میکردی تو بغل بابا یا هر کس که از کنارت رد میشد و همه با چشمهای گرد به شما نگاه میکردن و حسابی میترسیدن که نکنه خدایی نکرده اتفاقی برای شما بی افته وبعد که میدیدن که خداروشکر سالم هستی و داری میخندی و دوباره میخوای تکرارش کنی میگفتن وایییییییییییی ماشالله چه نترسهههههه راستی یه کلمه جدید هم یاد گرفتی میگی تدید(ترسیدم) اونجا شما چون صدای سگها رو میشنیدی مدااااااام صد...
18 شهريور 1391
1